به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ اواخر اردیبهشت ماه امسال بود که با حکم مدیرعامل بنیاد فرهنگی روایت فتح، مسعود نجابتی به سمت مدیرعامل انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس منصوب شد و طی احکام دیگری مسعود شجاعی طباطبایی، محمدرضا دوست محمدی، عباس صانعی، سید محمدرضا میری، حامد مغروری، علی حیاتی و سید مهدی حسینی نیز به عنوان اعضای شورای سیاست گذاری این انجمن منصوب شدند. به این ترتیب دور جدیدی برای فعالیت های انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس آغاز شد؛ انجمنی که عمده سیاست هایش در زمینه تولید و حمایت از آثار در حوزه انقلاب و دفاع مقدس است. حالا با آمدن مسعود نجابتی گرافیست و هنرمند پرکاری که در مدیریت کانون هنر شیعی و همچنین در برگزاری جشنواره ها و ورک شاپ های هنری سابقه درخشانی دارد، نوید تازه ای برای سرعت گرفتن فعالیت های این انجمن می توان متصور بود.
مسعود نجابتی طراح گرافیک، مدیر هنری و خوشنویس است که از فعالیت های او می توان به طراحی پوستر، نشانه، کتاب و به خصوص گرافیک نشر با تأکید بر روش تایپوگرافی اشاره کرد. او کارشناسی ارشد خود را در رشته گرافیک دریافت کرده است و مدرکٔ ممتاز انجمن خوشنویسان ایران را داراست.
با این هنرمند و مدیرعامل انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس درباره فعالیت های دور جدید این انجمن به گفتگو نشستیم.
* با آمدن شما به انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس، باید منتظر چه تغییراتی در فعالیت های این انجمن باشیم؟ آیا اولویت های این انجمن دچار تغییر می شود؟
- انجمن در گذشته دارای سابقه خوبی بوده و مشکلی هم در مدیریت آن وجود نداشت. رویکرد جدید انجمن که با آمدن من در حال شکل گرفتن است بیشتر از این بابت است که با بدنه هنرمندان جوان کشور بتوانیم ارتباط بیشتری بگیریم. امروزه جبهه فرهنگی انقلاب شاهد حضور نوجوان ها و جوان های بسیار خوش ذوقی است و پویش های زیادی نیز در این زمینه داشته ایم. پیشکسوت ها پیش از این بسیار خوب در این حوزه کار کردند و آرشیو خوبی هم از آثار آنها به جا مانده است. به طور مثال جشنواره هنر مقاومت در ۴ دوره به خوبی برگزار شده و آثار بسیار خوبی خلق شده اند.
* در واقع می فرمایید حضور شما به واسطه این است که در این سال ها شما در امر آموزش جوان ها فعال بوده اید و در جذب آنها به انجمن برنامه ای دارید؟
- بله من در این سال ها بسیار درگیر آموزش جوان ها بوده ام و ورک شاپ های کشوری زیادی برگزار کردم از همین رو برای این موضوع انتخاب شدم. در حال حاضر اعضای شورای سیاستگذاری انجمن از یک ترکیب جا افتاده حرفه ای به سمت ترکیب جوان تر حرفه ای تغییر کرده است. در این شورا سرتیم های فعالان هنری جوان حضور دارند. به جز مسعود شجاعی طبابایی که در ترکیب قبلی هم حضور داشت، ترکیب جدید جوان است. به طور مثال آقای دوست محمدی با اینکه سن و سال زیادی ندارد اما در عرصه هنر و هنر انقلاب بسیار سابقه دار است و عضو هیات علمی دانشگاه نیز هست. به گمانم این شورا ترکیب بسیار خوبی را ایجاد کرده است، تصورم این است که با همین نگرش جشنواره هنر مقاومت این دوره را هم برگزار خواهیم کرد. در واقع در کنار سفارش اثر به پیشکسوت ها مانند همیشه، طیف جوانان را بیشتر درگیر خواهیم کرد.
معتقدم همان انگیزه و شوری که در افرادی که به عنوان تاثیرگذاران هنر انقلاب و دفاع مقدس از آنها تجلیل می کنیم و جریان فاخر این عرصه را ایجاد کرده اند، امروزه در جوان های بسیاری وجود دارد و باید به این قشر نیز امکان رشد بدهیم تا از دل آنها حبیب صادقی ها، کاظم چلیپاها و... بیرون بیاید. این یکی از وظایف انجمن ماستمعتقدم همان انگیزه و شوری که در افرادی که به عنوان تاثیرگذاران هنر انقلاب و دفاع مقدس از آنها تجلیل می کنیم و جریان فاخر این عرصه را ایجاد کرده اند، امروزه در جوان های بسیاری وجود دارد و باید به این قشر نیز امکان رشد بدهیم تا از دل انها حبیب صادقی ها، کاظم چلیپاها و... بیرون بیاید. این یکی از وظایف انجمن ماست.
* آیا در جشنواره هنر مقاومت و به طور کلی در رویدادهای انجمن شاهد تغییر دیگری در سیاستگذاری خواهیم بود؟
- در شورای سیاستگذاری بسیار دنبال این هستیم که هنرهای تجسمی را از حوزه گالری ها خارج کنیم. در واقع با حضور تجسمی در گالری ها مخالف نیستیم و باید این اتفاق رخ بدهد اما به طور کلی هنرهای تجسمی باید از دایره بسته گالری ها خارج شود. باید محصولات هنری را به گونه ای ببینیم که امکان ورود به زندگی مردم را داشته باشد. به طور مثال بعضی از آثار نقاشی امکان خریدش برای طبقه پایین جامعه کم است حالا فرض کنیم مردم بخواهند اثری نقاشی از جنس هنر مقاومت در خانه شان باشد، ما به سمتی حرکت می کنیم که بتوانیم نسخه های چاپی این آثار را حداقل در اختیارشان بگذاریم. یا به عنوان نمونه آثار هنری می تواند به طراحی لباس وارد شود یا در لوازم التحریر مدارس و جلد دفترچه ها ورود کند.
ما امروز در این بخش ها شاهد تهاجم فرهنگی هستیم. جبهه فرهنگی مقابل کارش را انجام می دهد و البته چند سالی است جبهه فرهنگی داخل کشور هم در مقابلش کارهای موثری انجام داده است. به طور نمونه برپایی نمایشگاه لوزام التحریر ایرانی- اسلامی که چند سال است برگزار می شود و کارهای ارزشمندی در آن ارائه می شود. قصد ما هم ورود به این مسائل است. البته قصد درآمد زایی نداریم و تنها می خواهیم زمینه ای را فراهم کنیم که چنین آثاری در اختیار تولید کنندگان قرار بگیرد و آثار ارزشمند تکثیر شود.
* اینکه تولیداتی با محوریت آثار ارزشی راه به خانه مردم پیدا کند و به شکل عمومی تری در اختیار قشر وسیع تری از مردم قرار بگیرد بسیار عمل خوبی است اما در این میان چقدر سلیقه مردم که این روزها به سمت آثار بعضا دکوراتیو هم گرایش پیدا کرده اند قرار است تحت تاثیر قرار دهیم و اینکه این آثار به چه صورت در دسترس آنها قرار می گیرد؟
هر محصولی را که وارد زندگی می شود می توان به اثر هنری تبدیل کرد. غرب بسیار جلوتر از ما این کار را کرده است اما از یک سو ما در روزگار بسیار دورتری دارای چنین سابقه ای بوده ایم. وقتی به تاریخ فرش نگاه می کنیم می بینیم به خوبی یک وسیله کاربردی به چه زیبایی با هنر آمیخته شده است- ما کلا نگاه مان این است که جایگاه هنر مانند دوره قاجار و صفویه بشود. ما امروز زندگی عادی مردم را عاری از هنر کرده ایم و هنر را به موزه و گالری محدود کرده ایم، این محدودیت دلپذیر نیست. مخالف ارائه هنر در موزه و گالری نیستیم اما نباید به این بسنده کنیم. هنر نباید منحصر به قشر خاصی باشد، برای قشری که به گالری نمی رود نیز باید اثر هنری تولید شود. در دوره صفویه همه آثار کاربردی در واقع اثر هنری بود. الان چرا نباید بشود ساعت های خانه هایمان که عموما هم با اعداد انگلیسی ساخته می شوند، نوعی زیبایی شناسی را مدنظر قرار دهند. هر محصولی را که وارد زندگی می شود می توان به اثر هنری تبدیل کرد. غرب بسیار جلوتر از ما این کار را کرده است اما از یک سو ما در روزگار بسیار دورتری دارای چنین سابقه ای بوده ایم. وقتی به تاریخ فرش نگاه می کنیم می بینیم به خوبی یک وسیله کاربردی به چه زیبایی با هنر آمیخته شده است. کتیبه های سر در مساجد ما از دیرباز چنین بوده اند و نمونه های بسیار دیگر. الان ما در انجمن نگاهمان این است که مجسمه را در حد تندیس نگه نداریم و به آن بتوانیم به شکل یک اسباب بازی نگاه کنیم. یعنی بتوانیم یک تندیس را به اسباب بازی تبدیل کنیم، همین نوشت افزارها را بتوانیم به عنوان یک محصول هنری ارائه دهیم.
* موضوع همین است که چگونه قرار است هنر را به گونه ای عمومی ارائه دهیم که مورد پسند عموم جامعه باشد. به طور مثال در همین بحث نوشت افزار و یا طراحی لباس.
- در وهله اول اینکه ما منتظر این هستیم که ببینیم خود هنرمندان چه تدبیری در این زمینه می اندیشند. ما در سیاستگذاری های خود این موضوع را اعلام می کنیم که باید تولیدات به کدام سمت برود. حالا باید دید راهکار هنرمندان برای جذب حداکثری جامعه و دوری از شعار زدگی در خلق اثر و ایجاد دافعه در مردم چیست. مثلا بحث حجاب و عفاف را که یکی از مباحث مهم جامعه است باید از دوره دبستان و در لوازم التحریر ترویج کرد. مهم نیست حتما تصویر ما با پیامی نوشتاری همراه باشد، با زبان هنر می توان راه به زندگی حقیقی مردم باز کرد. بسیاری از بچه های ما اصلا امکان رفتن به گالری را ندارند. همه کشور تهران نیست و در همین تهران هم به طور مثال در جنوب شهر اصلا گالری فعال نیست. از سوی دیگر از جامعه ای که درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی است نمی توان انتظار داشت گالری رفتن در اولویت هایش باشد پس ما باید محصول هنری را نزد او ببریم.
یک بخش کار ما ورود به فضاهای کاربردی است که ذکر کردم. بخش دیگر این است که هنر را به دانشگاه ها و حتی خیابان ها ببریم و آنجا عرضه کنیم. منتهی این ها را ما در سیاستگذاری های مان به نتیجه رساندیم، ممکن است بعدا که فراخوانی اعلام شد دیگران راهکارهای دیگری به ذهن شان برسد. ما وظیفه ریل گذاری در عرصه هنر را داریم و باقی مسیر به خلاقیت دوستان ربط دارد تا بتوانیم مسیری را درست بپیماییم. ضمن اینکه سعی مان این است شمول عرضه آثار هنری را هر چه می توانیم بیشتر کنیم تا تعداد بیشتری از مردم با آن رو به رو شوند. غرب هم با ابزار هنر بر جامعه اش تاثیر می گذارد. الان تیشرت هایی در جامعه ما رواج دارد که طرح هایش از آن سو می آید و حتی ممکن است پیامش توسط مخاطبش درک هم نشود اما تاثیر زیبایی شناسی و معنایی خود را بر مصرف کننده می گذارد. ما باید به سمتی برویم که طرح های خودمان را برای محصولات داشته باشیم یا اینکه سعی داریم تندیس هایی که به جشنواره ها می آید در حد ارائه در جشنواره نماند و با همکاری زیباسازی دنبال این هستیم آنها را به نماد شهری تبدیل کنیم و یا اینکه برود در کلان شهرها و حتی شهرهای دور افتاده و آنجاها اثر هنری دیده شود. در حال حاضر بسیاری از شهرهای ما یک نماد واقعی ندارند.
نظر شما